از وقتی از تهران برگشتیم همه ش تو خونه نمایش آلفا و کاسیا و اسپات داریم.
شبا هم دلفینشو (آلفا) میگیره بغلش و با اون می خوابه
خونه دوستش مانی و نمایش با شیردریایی
نقاشی های علی سان که تو مدرسه کشیده و من واقعا عاشقشونم.
موضوع نقاشی پانداست. و چقدر شیرین اطرافش خیزران کشیده پسرکم.
اینم فصل پاییز . اون بادی که وسط کشیده خیلی برام جالب بود.
خوب اینم عکس منه که کشیده. تو نقاشی هاش تنها چیزی که نمی پسندم آدم کشیدنشه.
پیک مدرسه: یه تصویر از نعمت های خدای مهربان بکش.
وچقدر این لحظه شیرینه وقتی می بینی پسرت عکس تو رو میکشه.
مامان بیا بازی کنیم. بیا تو شهر لگوی من.
علی سان اینجا چه خبره.
هیچی این بچه گم شده مردم دورش جمع شدن ببرن بدن به پلیس.
چرا روی پلیت ها آب ریختی.
خوب بارون اومده موتور سواره از روش رد شده سرخورد افتاد زمین.
مامان خانممون گفته یه کتاب بیارید مدرسه تو کلاسمون کتابخونه درست کنیم.
باشه برو هر کتابی رو که میخوای بردار.
صبح همون روز
مامان کتابو نزار تو کیفم بده تو ماشین میخوام نگاش کنم. اههههههههه مامان عجب کتابی بوده ها. اصلا حواسم نبود اینو خیلی دوست دارم.
اگه علی سان من ...
ما را در سایت علی سان من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4alisanman7 بازدید : 373 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 17:04